
طالبان یکبار دیگر مدعی شده اند که به حفظ حقوق زنان متعهد هستند. ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان، در صحفه ایکس به مناسبت هشتم مارچ، یا روز جهانی زن، نوشت که آنها: « به حفظ عفت، عزت و حقوق شرعی زنان متعهد هستند» و «زنان افغان از نظر فیزیکی و روانی در امنیت بسر میبرند.»
اما واقعیتها در داخل افغانستان با ادعاهای طالبان کاملاً در تضاد قرار دارد. طالبان در شرایطی این ادعاها را مطرح میکنند که این گروه در افغانستان درهای آموزش را به روی زنان بستهاند، محدودیتهای شغلی برای زنان اعمال کردهاند و حتی آنها را از صحنه عمومی زندگی خارج ساخته اند. ممنوعیت تحصیل دختران از صنف ششم به بالا، بسته شدن درهای دانشگاهها به روی زنان، محدودیت کار زنان در مؤسسات غیردولتی و دفاتر سازمان ملل و محدودیتهای سفر آنها، واقعیتهایی هستند که ادعاهای طالبان را دروغ و بی بنیاد ثابت میسازند.
آقای مجاهد همچنان مدعی شد که زنان افغان از «امنیت فیزیکی و روانی» برخوردارند، اما این امنیت در اسارت آزادی تفسیر شده است. اگر امنیت به این معنا باشد که زنان باید در خانهها بمانند، تحصیل نداشته باشند، کار نکنند، بدون سرپرست مرد سفر نکنند و حتی اجازه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی نداشته باشند، پس این امنیت نیست، بلکه محو و سرکوب زنان در یک جامعه است.
همچنین طالبان ادعا میکنند که «هرگونه خشونت علیه زنان مهار شده است»، اما پس از تسلط طالبان بر افغانستان، شکل خشونت علیه زنان تغییر کرده است. این خشونت نه تنها فیزیکی است، بلکه سیستماتیک نیز است؛ زنان از حقوق اساسی خود محروم شدهاند، اعتراضات آنها سرکوب شده، فعالان زن دستگیر شدهاند و کسانی که علیه بیعدالتیها صدای خود را بلند کردهاند مجبور شدهاند یا کشور را ترک کنند یا سکوت اختیار کنند.
سخنگوی طالبان برای توجیه محدودیتهای خود در زمینه حقوق زنان نیز گفته است که «ما حقوق زنان را در یک جامعه اسلامی و افغانی مطرح کردهایم که تفاوتهای آشکاری با فرهنگ جوامع غربی دارد.» این استدلال همواره از سوی طالبان برای سلب حقوق اساسی زنان استفاده شده است. اما سوال این است که آیا تحصیل، کار، سفر، مشارکت سیاسی و حق زندگی فقط بخشی از «فرهنگ غربی» است یا اینکه اینها حقوق اساسی بشر هستند؟
اظهارات سخنگوی طالبان کاملاً برعکس واقعیتها در افغانستان است. تامین حقوق زنان فقط با شعارهای فریبنده تحقق نمییابد، بلکه نیازمند اقدامات عملی است. طالبان نه تنها اینکه در برابر زنان مرتکب رفتار دوگانه و تبعیض سیستماتیک میشوند، بلکه تلاش دارند تا سیاستهای افراطی خود را با توجیهات مذهبی همراه کنند. این موضع آینده زنان افغان را تیره میکند، نیمی از جمعیت افغانستان را از صحنههای اجتماعی، اقتصادی و آموزشی حذف میکند و کشور را بیشتر در انزوا فرو میبرد.