
دونالد ترامپ با بازگشت به عرصه ریاستجمهوری، چشماندازی جاهطلبانه برای «احیای عظمت آمریکا» ارائه کرده است. او با تأکید بر شعار همیشگی «اول آمریکا»، از برنامههایی پرده برداشته که بر اقتصاد داخلی، امنیت ملی، و جایگاه بینالمللی ایالات متحده متمرکز است. این سیاستها، گرچه با استقبال هوادارانش مواجه شده، اما به همان اندازه نیز انتقادات گستردهای برانگیخته است.
بازسازی سیاست داخلی
ترامپ در ابتدای دوره خود تأکید کرده که دولتش بر اساس «عدالت و شایستگی» اداره خواهد شد. او اعلام کرده که سیاستهای متنوعگرایانه دولتهای پیشین کنار گذاشته میشود و تنها دو جنسیت «زن و مرد» به رسمیت شناخته خواهد شد.
در حوزه مهاجرت، او با اعلام وضعیت اضطراری در مرزهای جنوبی، طرحهای جدیدی برای کنترل مهاجرت غیرقانونی ارائه کرده است. ترامپ وعده داده که با استقرار ارتش در مرزها، مانع ورود غیرقانونی مهاجران شود و مهاجران غیرقانونی را به کشورهایشان بازگرداند. این رویکرد گرچه امنیت مرزی را تقویت میکند، اما نگرانیهای حقوق بشری و اجتماعی را نیز به همراه دارد.
تغییرات در سیاست خارجی
ترامپ بار دیگر رویکرد انزواگرایانه خود را به نمایش گذاشته و از کاهش وابستگی به سازمانهای بینالمللی سخن گفته است. او وعده داده که کانال پاناما را از نفوذ چین خارج و نام خلیج مکزیک را به «خلیج آمریکا» تغییر دهد. این اقدامات، بیشتر جنبه نمادین دارند و نمایشی از قدرت آمریکا محسوب میشوند، اما میتوانند به افزایش تنشها با سایر کشورها منجر شوند.
در موضوع جنگ اوکراین، ترامپ پیشنهاد کرده که اوکراین بخشی از اراضی خود را برای دستیابی به صلح واگذار کند. این موضع، از یک سو بهعنوان راهکاری برای پایان جنگ تلقی میشود و از سوی دیگر، میتواند اتحاد غرب را در برابر روسیه تضعیف کند.
اقتصاد و انرژی: بازگشت به سوختهای فسیلی
ترامپ با خروج از توافق پاریس و کاهش یارانه خودروهای الکتریکی، بر تولید نفت و گاز داخلی تأکید دارد. او قصد دارد آمریکا را به بزرگترین صادرکننده انرژی در جهان تبدیل کرده و قیمت انرژی را کاهش دهد.
در حوزه تجارت، او با انتقاد از چین، برنامههایی برای اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی و محدودیت در سرمایهگذاری چینیها در زیرساختهای آمریکا اعلام کرده است. این سیاستها گرچه ممکن است اقتصاد داخلی را تقویت کند، اما تنشهای تجاری بینالمللی را افزایش خواهد داد.
چالشها و پیامدها
هرچند ترامپ با برنامههای گسترده و بلندپروازانه خود سعی دارد تحولی بزرگ در آمریکا ایجاد کند، اما این اقدامات خالی از چالش نخواهند بود.
در سیاست خارجی، بازپسگیری کانال پاناما و تغییر نام خلیج مکزیک، اگرچه ممکن است نمادی از اقتدار آمریکا باشد، اما احتمالاً موجب افزایش تنشها با کشورهای دیگر خواهد شد. در زمینه محیطزیست، خروج از توافق پاریس و تأکید بر سوختهای فسیلی، انتقادهای گستردهای از سوی فعالان محیطزیست و جوامع بینالمللی به همراه خواهد داشت. در سیاست داخلی، تمرکز بر محدود کردن مهاجرت و لغو سیاستهای متنوعگرایانه، ممکن است موجب شکافهای اجتماعی و سیاسی بیشتری در داخل کشور شود.
جمعبندی
ترامپ با ترکیبی از وعدههای پرقدرت و رویکردی تهاجمی، قصد دارد آمریکا را به جایگاه اصلی خود بازگرداند. او نهتنها برنامههای خود را بهعنوان راهحلی برای مشکلات داخلی و بینالمللی معرفی کرده، بلکه آنها را به ابزاری برای بازسازی اعتماد ملی و احیای هویت آمریکایی تبدیل کرده است. با این حال، موفقیت این برنامهها در گرو تعامل دقیق دولت او با چالشهای جهانی و داخلی است.
ترامپ بار دیگر نشان داده که روشهای سنتی را کنار گذاشته و بهدنبال اتخاذ سیاستهای متفاوت و گاه جنجالی است. چهار سال آینده، دورهای تعیینکننده برای آینده ایالات متحده و جایگاه آن در جهان خواهد بود