ادعای نجات افغانستان در سایه تبعید؛ واقعیت یا خیال؟

حامیه نادری

طرز پرس

20 قوس 1403

حبهه.jpg
جمعی از شخصیت‌های برجسته‌ی سیاسی مخالف طالبان ائتلافی جدید با نام «مجمع ملی برای نجات افغانستان» تشکیل داده‌اند. این مجمع که متشکل از رهبران عمده‌ی احزاب سیاسی افغانستان است، از طریق یک نشست مجازی اعلام موجودیت کرد. با این حال، تمام اعضای آن در کشورهای مختلف جهان پراکنده بوده و در تبعید به سر می‌برند.

اعضای مجمع ملی: ترکیب چهره‌های آشنا

مجمع ملی برای نجات افغانستان شامل چهره‌هایی چون عبدالرشید دوستم، محمد کریم خلیلی، صلاح‌الدین ربانی، محمد محقق، عطامحمد نور، احمد مسعود، رحمت‌الله نبیل، سرور دانش، عبدالرسول سیاف و محمد اسماعیل خان است. اکثر این شخصیت‌ها پیش‌تر در چارچوب «شورای عالی مقاومت ملی برای نجات افغانستان» فعالیت داشتند، نهادی که پس از تسلط طالبان ایجاد شد.
با تشکیل این مجمع جدید، سرنوشت شورای عالی مقاومت همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. مشخص نیست آیا این شورا به فعالیت خود ادامه خواهد داد یا جای خود را به مجمع ملی خواهد سپرد.

اهداف و چشم‌انداز مجمع: برنامه‌های کلان در برابر بحران‌های پیچیده

این مجمع اهداف خود را در محورهایی نظیر «هماهنگی و همبستگی میان مخالفان طالبان»، «پایان دادن به بحران افغانستان»، «ایجاد یک دولت ملی مدرن عدالت‌محور»، و «بازگرداندن جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی افغانستان» تعریف کرده است.
همچنین این نهاد تأکید دارد که اولویت نخست آن، پیشبرد مذاکرات سازنده و گفت‌وگوی ملی با طالبان تحت نظارت سازمان ملل یا نهادهای بین‌المللی دیگر است. با این حال، در صورت عدم همکاری طالبان، مجمع ملی وارد مرحله‌ی دوم برنامه‌های خود خواهد شد. این مرحله شامل اقداماتی چون:
•اعلام دولت انتقالی در تبعید
•گسترش مقاومت سازمان‌یافته
•اعمال فشارهای بین‌المللی بر طالبان
•برنامه‌ریزی برای قیام ملی
 
نکته قابل‌توجه آن است که مجمع ملی تاکنون به‌صورت واضح از گزینه‌ی مبارزه نظامی سخن نگفته است، در حالی که برخی اعضای آن مانند جبهه مقاومت ملی افغانستان، عملاً درگیر نبردهای مسلحانه با طالبان هستند.

آیا مجمع نسخه‌ای کارآمد برای آینده افغانستان دارد؟

تشکیل این مجمع در شرایطی صورت می‌گیرد که افغانستان درگیر یکی از عمیق‌ترین بحران‌های سیاسی و اجتماعی خود است. طالبان روزبه‌روز این کشور را بیشتر به انزوا کشانده و عرصه برای نیروهای مخالف تنگ‌تر شده است.
با این حال، پرسش اصلی این است: آیا رهبران پیشین افغانستان که در این مجمع گرد هم آمده‌اند، می‌توانند راه‌حلی عملی برای بحران کنونی ارائه دهند؟

مشکلات اعتماد عمومی به رهبران پیشین

این چهره‌های سیاسی، اگرچه روزگاری نفوذ اجتماعی بالایی داشتند، اما طی دو دهه اخیر جایگاه خود را به‌طور چشمگیری از دست داده‌اند. عملکرد آن‌ها در دوره‌ی جمهوری افغانستان، از جمله تمرکز بر منافع شخصی، انباشت ثروت، و بی‌توجهی به اصلاحات ساختاری، سبب شد اعتماد عمومی به آن‌ها کاهش یابد.
با سقوط نظام جمهوری، بسیاری از این رهبران به حاشیه رانده شدند و تأثیرگذاری خود را از دست دادند. در سه سال اخیر، آن‌ها هیچ برنامه عملی و ملموسی برای مقابله با بحران طالبان ارائه نکرده‌اند. اقداماتشان عمدتاً محدود به تشکیل ائتلاف‌های مجازی و صدور بیانیه‌های بی‌اثر بوده است.

نیاز به رهبران جدید: عبور از گذشته و نگاهی به آینده

بحران کنونی افغانستان به راهکارهایی عملی و رهبرانی جدید نیاز دارد که بتوانند اشتباهات گذشته را تکرار نکنند. رهبرانی که خود در ایجاد شرایط کنونی نقش داشته‌اند، نمی‌توانند نسخه‌ی شفابخشی برای آینده ارائه دهند.
مردم افغانستان انتظار دارند که به‌جای سیاست‌های انفعالی و کلی‌گویی، برنامه‌های مشخص، مؤثر و واقع‌بینانه ارائه شود. تنها با بازتعریف نقش رهبران سیاسی و تغییر در ساختارهای حاکم، می‌توان امید به آینده‌ای بهتر برای افغانستان داشت.