طرز پرس: با خروج نیروهای آمریکایی و متحدان ناتو از افغانستان، چین به یکی از نخستین کشورهایی تبدیل شد که به گسترش حضور و نفوذ خود در این کشور پرداخت. روابط چین و طالبان که بهویژه از بعد از سقوط جمهوریت و به قدرت رسیدن مجدد طالبان شکل گرفته، بهطور مداوم در عرصههای سیاسی، اقتصادی، و امنیتی تعمیق شده و بهگونهای جدید در حال گسترش است. این همکاریها بر پایه منافع متقابل دو طرف بنا شده، اما دارای پیچیدگیهای خاصی است که از تفاوتهای ایدئولوژیک، چالشهای منطقهای، و ماهیت خاص طالبان و دولت چین نشأت میگیرد.
۱- همکاریهای اقتصادی چین و طالبان
چین در تلاش است تا افغانستان را به بخشی از برنامه بلندپروازانه اقتصادی خود، موسوم به “یک کمربند، یک جاده” تبدیل کند. این طرح اقتصادی بهعنوان یکی از محورهای توسعهطلبی اقتصادی و تجاری چین، با هدف اتصال کشورها و بازارهای مختلف به شبکهای مشترک از راههای تجاری و ترابری دنبال میشود. به این ترتیب، افغانستان به دلیل موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد خود که بین آسیای مرکزی و جنوب آسیا قرار دارد، به یک نقطه کلیدی در این طرح تبدیل شده است.
چین برای حمایت از اقتصاد افغانستان و همچنین دستیابی به منابع طبیعی این کشور، اقداماتی نظیر معافیت مالیاتی برای صادرات افغانستان به چین را اعمال کرده است. از جمله کالاهایی که افغانستان به چین صادر میکند میتوان به سنگهای معدنی، میوه خشک، قالی، و زعفران اشاره کرد. علاوه بر این، سرمایهگذاریهای چینی در پروژههای بزرگ معدنی افغانستان از جمله مس عینک و حوزه آمو دریا نشان میدهد که چین تمایل دارد با بهرهبرداری از منابع طبیعی افغانستان، پایههای اقتصادی طالبان را تقویت کند. این اقدامات، امکان تقویت اقتصاد محلی و ایجاد اشتغال را فراهم میکند و در عین حال به چین اجازه میدهد تا از ذخایر معدنی افغانستان به نفع منافع اقتصادی خود بهرهبرداری کند.
۲- دیپلماسی فعال چین در افغانستان
چین در عرصه دیپلماتیک نیز بهطور فزایندهای در افغانستان فعال شده است. یکی از نخستین گامهای دیپلماتیک چین پس از تسلط طالبان، ارسال سفیر جدید به کابل و پذیرش سفیر طالبان در پکن بود. این حرکت نمادی از تعمیق روابط سیاسی میان چین و طالبان است. در واقع، چین نخستین کشوری است که سفیر طالبان را در پکن پذیرفت و بهگونهای غیرمستقیم از طالبان به عنوان یک دولت به رسمیت شناخت.
چین، اگرچه بهصورت رسمی طالبان را بهعنوان حکومت قانونی افغانستان به رسمیت نشناخته، با پذیرش سفیر این گروه در پکن نشان داد که آماده است همکاریهای خود با طالبان را در راستای منافع مشترک تقویت کند. این دیپلماسی از سوی چین به طالبان این فرصت را میدهد که در عرصه بینالمللی جایگاه خود را بهبود بخشیده و با پشتوانه چین، بهعنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی و سیاسی، روابط خود را با سایر کشورها نیز گسترش دهند.
۳- همکاریهای امنیتی و ژئواستراتژیک
چین بهعنوان کشوری که در مرز افغانستان قرار دارد و با مشکلات امنیتی و گروههای شبهنظامی اویغور در ولایت سینکیانگ روبروست، از برقراری ارتباطات امنیتی با طالبان حمایت میکند. چین نگران فعالیتهای گروههای بنیادگرا و شبهنظامیان اویغور در خاک افغانستان است و در تلاش است تا با همکاری طالبان، از تهدیدات امنیتی علیه خود جلوگیری کند. به همین منظور، چین خواهان تعهد طالبان به عدم استفاده از خاک افغانستان بهعنوان پناهگاه برای گروههای افراطی است.
طرحهای مشترک زیرساختی مانند دهلیز واخان نیز بخشی از برنامههای چین برای ایجاد یک شبکه امن و پایدار در منطقه محسوب میشوند. این دهلیز که افغانستان را به سینکیانگ چین متصل میکند، میتواند امکان تبادلات تجاری و همکاریهای اقتصادی بیشتری را میان دو کشور فراهم کند و در عین حال، فضایی برای بهبود امنیت منطقهای بهویژه در مرزهای شرقی چین ایجاد کند.
۴- افغانستان بهعنوان بخشی از استراتژی «یک کمربند، یک جاده» چین
چین افغانستان را بخشی کلیدی از طرح “یک کمربند، یک جاده” میداند. این طرح که هدف آن ایجاد یک شبکه از مسیرهای تجاری و اقتصادی در سطح جهانی است، با هدف اتصال بازارهای جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه به هم، از اهمیت ویژهای برخوردار است. موقعیت جغرافیایی و توپوگرافی افغانستان، آن را به پلی ارتباطی میان این مناطق تبدیل میکند که به چین امکان میدهد تا بازارهای جدیدی برای محصولات خود ایجاد کند و از منابع معدنی این کشور برای تامین نیازهای صنعتی خود بهرهبرداری کند.
علاوه بر این، افغانستان بهعنوان یک مسیر احتمالی برای دسترسی به بازارهای آسیای میانه و خاورمیانه، از اهمیت استراتژیک برای چین برخوردار است. طرح “یک کمربند، یک جاده” نه تنها بر توسعه اقتصادی و تجاری تمرکز دارد، بلکه هدف آن ایجاد یک شبکه اقتصادی امن و باثبات در منطقه نیز هست که بهطور غیرمستقیم به تقویت امنیت ملی چین کمک میکند.
۵- همپیمانی چین و پاکستان در تعامل با طالبان
چین در تعاملات خود با طالبان، به مشاورهها و راهبردهای پاکستان نیز توجه دارد. پاکستان که از دیرباز روابط نزدیکی با طالبان داشته و بهعنوان یکی از حامیان اصلی این گروه شناخته میشود، تلاش میکند تا با استفاده از روابط خود با طالبان و حمایت چین، نفوذ خود در افغانستان را تقویت کند. همکاری سهجانبه چین، پاکستان و طالبان، منافع مشترک هر سه طرف را در نظر گرفته و به آنها اجازه میدهد تا از فرصتهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی افغانستان بهرهبرداری کنند.
این همپیمانی همچنین به چین و پاکستان امکان میدهد که بهعنوان یک قدرت منطقهای، بر تحولات افغانستان نظارت داشته باشند و از طریق سرمایهگذاریهای مشترک و پروژههای زیرساختی، نقش خود را در آینده افغانستان تضمین کنند.
۶- چالشها و فرصتهای چین در همکاری با طالبان
اگرچه چین و طالبان در تلاشاند روابط خود را در ابعاد مختلف گسترش دهند، اما این روابط بدون چالشهای خاص خود نیستند. تفاوتهای ایدئولوژیک میان چین و طالبان میتواند در درازمدت به مشکلاتی در روابط دو طرف منجر شود. طالبان که از نظر عقیدتی و ایدئولوژیک با چین تفاوتهای اساسی دارد، ممکن است در آینده با چالشهایی در تعامل با سیاستهای اقتصادی و فرهنگی چین مواجه شود.
از سوی دیگر، چین به دلیل ماهیت دولت خود و عدم توجه به مسائل حقوق بشر و دموکراسی، مشکلی در تعامل با طالبان نمیبیند و بیشتر بر منافع اقتصادی و ژئواستراتژیک خود تمرکز دارد. این امر میتواند همکاریهای کوتاهمدت را تسهیل کند، اما در بلندمدت پایداری این روابط بهدلیل تفاوتهای ایدئولوژیک و چالشهای منطقهای همچنان یک سوال بزرگ باقی میماند.
جمع بندی
چین و طالبان، علیرغم تفاوتهای ایدئولوژیک و چالشهای سیاسی، بر اساس منافع مشترک بهویژه در زمینههای اقتصادی و امنیتی، همکاریهای خود را گسترش دادهاند. چین با استفاده از طرح “یک کمربند، یک جاده” و با تمرکز بر توسعه پروژههای زیرساختی و معدنی در افغانستان، بهدنبال تقویت نفوذ خود در این کشور و منطقه است.
این همکاریها نه تنها به طالبان امکان میدهد تا از پشتیبانی اقتصادی و سیاسی چین بهرهمند شود، بلکه به چین نیز این فرصت را میدهد تا بهعنوان یک قدرت جهانی، از افغانستان بهعنوان پلی برای اتصال به بازارهای آسیای میانه و جنوب آسیا استفاده کند. با وجود چالشها و پیچیدگیهای موجود، این همکاریها در حال حاضر به نفع هر دو طرف است و به احتمال زیاد در آینده نیز به عنوان یکی از محورهای سیاست خارجی چین در منطقه باقی خواهد ماند.