چرا نشست‌های بین‌المللی درباره افغانستان به نتیجه نمی‌رسند؟

حامیه نادری

طرز پرس

29 میزان 1403

01111111111.jpg

بحران افغانستان یکی از پیچیده‌ترین و ماندگارترین چالش‌های سیاسی و امنیتی منطقه و جهان است. از زمان سقوط دولت پیشین افغانستان و تسلط طالبان بر این کشور در سال ۲۰۲۱، جامعه جهانی تلاش‌های بسیاری برای یافتن راه‌حلی پایدار برای این بحران انجام داده است. نشست‌های بین‌المللی متعددی با حضور کشورهای مختلف و سازمان‌های جهانی برگزار شده‌اند تا به راه‌حل‌هایی برای این بحران پیچیده دست یابند. با این حال، این نشست‌ها تا کنون نتوانسته‌اند به نتایج ملموسی منجر شوند.

طالبان، که به‌عنوان حاکمان فعلی افغانستان شناخته می‌شوند، با سیاست‌های سختگیرانه و نقض آشکار حقوق بشر، چالش‌های بزرگی را در مسیر دستیابی به صلح و ثبات ایجاد کرده‌اند. از طرفی، اختلافات میان قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی نیز مانع از توافقی جامع برای آینده افغانستان شده است. در این بحث به دلایل عمده شکست این نشست‌ها پرداخته می‌شود و نقش طالبان به‌عنوان یکی از عوامل اصلی ناکامی بررسی خواهد شد.

۱. سیاست‌های افراطی طالبان و نقض حقوق بشر

یکی از بزرگترین دلایل ناکامی نشست‌های بین‌المللی در افغانستان، سیاست‌های افراطی و غیرانسانی طالبان است. پس از تسلط بر افغانستان، این گروه با محدود کردن آزادی‌های اساسی مردم، به‌ویژه زنان و دختران، بحران حقوق بشری عمیقی را در این کشور ایجاد کرده است. ممنوعیت تحصیل و کار برای زنان، سرکوب شدید آزادی بیان و مطبوعات، و اجرای قوانین سختگیرانه شریعت بدون توجه به حقوق بشر، افغانستان را به یکی از بسته‌ترین و سرکوب‌گرترین کشورهای جهان تبدیل کرده است.
این سیاست‌ها نه‌تنها باعث اعتراضات گسترده داخلی و بین‌المللی شده، بلکه مانع بزرگی در راه دستیابی به مشروعیت بین‌المللی برای طالبان است. کشورهای بسیاری، از جمله قدرت‌های غربی، به دلیل نقض حقوق بشر توسط طالبان حاضر به همکاری با آن‌ها نیستند. تا زمانی که طالبان تغییرات اساسی در سیاست‌های خود ایجاد نکند، هیچ توافقی در سطح بین‌المللی نمی‌تواند به‌طور پایدار اجرا شود.

۲. عدم هماهنگی میان کشورهای شرکت‌کننده

در کنار سیاست‌های طالبان، یکی دیگر از موانع اصلی در راه موفقیت نشست‌های بین‌المللی، نبود هماهنگی و تفاوت منافع میان کشورهای شرکت‌کننده است. هر کشوری بر اساس منافع خاص خود به این نشست‌ها می‌آید و اولویت‌های متفاوتی را دنبال می‌کند. قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران، پاکستان و چین بیشتر به مسائل امنیتی و اقتصادی خود توجه دارند، در حالی که کشورهای غربی مانند آمریکا و اتحادیه اروپا تمرکز بیشتری بر حقوق بشر و دموکراسی دارند.
این اختلاف در رویکردها، مانع از رسیدن به یک توافق جامع و موثر می‌شود. برای مثال، برخی از کشورها تمایل دارند طالبان را به رسمیت بشناسند و با آن‌ها همکاری کنند، در حالی که دیگر کشورها همچنان به‌دنبال سرنگونی این گروه هستند. این تضاد منافع باعث شده که هیچ استراتژی واحد و هماهنگی برای آینده افغانستان شکل نگیرد.

۳. نبود نمایندگی واقعی از سوی مردم افغانستان

طالبان مدعی نمایندگی مردم افغانستان هستند، اما واقعیت این است که آن‌ها تنها به نمایندگی از بخشی از جامعه عمل می‌کنند و صدای اکثریت مردم افغانستان، به‌ویژه زنان و اقلیت‌های قومی و مذهبی، را نادیده می‌گیرند. از طرف دیگر، در نشست‌های بین‌المللی نیز نمایندگانی از افغانستان حضور دارند که لزوماً نماینده تمامی بخش‌های جامعه نیستند.
این مسئله باعث شده که هیچ صدای واحد و معتبری از سوی مردم افغانستان در این مذاکرات شنیده نشود. طالبان نه‌تنها سیاست‌های خود را بدون توجه به خواست مردم اعمال می‌کنند، بلکه با سرکوب مخالفان و محدود کردن آزادی‌های اساسی، جامعه افغانستان را از دسترسی به ابزارهای لازم برای بیان خواسته‌های خود محروم کرده‌اند.

۴. تضاد منافع میان قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای

افغانستان در مرکز توجه قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی قرار دارد و هرکدام از این کشورها منافع خاص خود را دنبال می‌کنند. پاکستان، ایران، و چین به‌دلیل مرزهای مشترک و منافع اقتصادی، بیشترین نگرانی‌ها را درباره ثبات افغانستان دارند. از طرف دیگر، آمریکا و اروپا بر مسائل امنیتی و جلوگیری از تروریسم تمرکز دارند.
این تفاوت در اهداف و رویکردها، دستیابی به یک توافق جامع را دشوار کرده است. برخی از کشورها از تعامل و همکاری با طالبان حمایت می‌کنند، در حالی که دیگران حاضر به مذاکره با این گروه نیستند تا زمانی که طالبان به تعهدات حقوق بشری و سیاسی خود عمل کند.

۵. عدم تمایل به به رسمیت شناختن طالبان

یکی از بزرگترین موانع در مسیر مذاکرات بین‌المللی، مسئله به رسمیت شناختن طالبان است. بسیاری از کشورها و سازمان‌های جهانی طالبان را به رسمیت نمی‌شناسند و همچنان به آن‌ها به‌عنوان یک گروه مسلح غیرقانونی می‌نگرند. این در حالی است که طالبان به عنوان نیروی مسلط در افغانستان عمل می‌کند و کنترل عمده‌ای بر کشور دارد.
این وضعیت باعث شده که مذاکرات به بن‌بست برسد، زیرا طالبان به‌دنبال مشروعیت بین‌المللی است و بسیاری از کشورها نیز تمایلی به مذاکره با آن‌ها ندارند مگر اینکه تغییرات عمده‌ای در ساختار حکومتی و حقوق بشری خود ایجاد کنند.

۶. فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها

تحریم‌های اقتصادی که علیه طالبان اعمال شده، مانع از تعاملات اقتصادی و تجاری بین‌المللی با افغانستان شده است. این تحریم‌ها، اگرچه به عنوان ابزاری برای فشار بر طالبان و تغییر رفتار آن‌ها به کار گرفته می‌شود، اما در عمل باعث فروپاشی اقتصادی و تشدید بحران انسانی در افغانستان شده است. در عین حال، برخی کشورها به‌دنبال ارسال کمک‌های بشردوستانه یا تسهیل تجارت با افغانستان هستند که همین اختلاف نظر درباره نحوه مدیریت تحریم‌ها، مانع دیگری برای پیشرفت مذاکرات است.

۷. نقش گروه‌های مسلح و غیردولتی

علاوه بر دولت‌ها، گروه‌های مسلح غیردولتی مانند داعش نیز در افغانستان حضور دارند و بر وضعیت امنیتی کشور تأثیر می‌گذارند. این گروه‌ها اغلب باعث ایجاد بی‌ثباتی و تشدید خشونت‌ها می‌شوند. نداشتن راه‌حلی برای مقابله با این گروه‌های افراطی، یکی دیگر از موانع اصلی بر سر راه حل بحران افغانستان است.

۸. ناپایداری سیاست‌های بین‌المللی

یکی دیگر از عوامل مهم، ناپایداری و تغییر مداوم سیاست‌ها از سوی کشورهای درگیر است. برخی کشورها رویکردی متغیر نسبت به افغانستان دارند و بین مذاکره و مقابله با طالبان در نوسان هستند. این تغییرات پی‌درپی سیاست‌ها، موجب سردرگمی و نبود یک استراتژی مشخص برای پیشبرد مذاکرات شده است.

جمع بندی 

بحران افغانستان، تحت تسلط طالبان، به دلایل متعدد و پیچیده‌ای همچنان ادامه دارد. سیاست‌های افراطی و سرکوب‌گر طالبان یکی از اصلی‌ترین موانع در راه موفقیت نشست‌های بین‌المللی است. این گروه با نقض آشکار حقوق بشر و سرکوب مخالفان، امکان دستیابی به یک راه‌حل صلح‌آمیز را کاهش داده است. علاوه بر این، اختلافات میان قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی و نبود یک رویکرد هماهنگ، مانع از پیشرفت در مذاکرات شده است.
برای اینکه این نشست‌ها به نتایج ملموسی دست یابند، لازم است طالبان تغییرات اساسی در سیاست‌های خود ایجاد کنند و به خواسته‌های مردم افغانستان احترام بگذارند. همچنین کشورهای شرکت‌کننده باید به یک دیدگاه مشترک برسند و با رویکردی هماهنگ به‌دنبال حل بحران افغانستان باشند. در غیر این صورت، بحران افغانستان همچنان ادامه خواهد داشت و مردم این کشور همچنان قربانی این بحران خواهند بود.